رفتن تو

وقتی که می روی انگار چند تکه از قلبم را از جا می کنی و با خودت می بری ... نمی دانم دقیقا از کجا بر میداری که جایش این همه درد می گیرد و سپس تا مدتی سوزش عجیبی دارد.  

روزنه ای ایجاد می شود و باد سرد به داخل قلبم می وزد و سرمای شدید وجودم را پر می کند. ضربان قلبم کند می شود و سرما را با تمام سلولهایم حس می کنم.

دلم می خواهد خواب دیده باشم و بیدار شوم.  

ساعت ها می گذرد ... روزها می گذرد ... و کم کم جای آن تکه ها دوباره پر می شود و به رفتن تو عادت می کنم... 

 

نظرات 13 + ارسال نظر
سپهر سه‌شنبه 4 بهمن 1390 ساعت 02:01 ق.ظ http://acappuccino.blogsky.com/

و این عادت کردن ها را هم مثل رفتند دوست ندارم .

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 01:05 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

فَـــرقی نمیــکنَـــــد

لنـــــز دوربیـــــن بَــــر روی چــــه تَنظیـــــم باشَــــــد

تنهــــــا تصـــــویــــر توســــــت

کـــــــه دَر چشـــــــم مَن

قــــاب میشَــــــوَد.

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 01:01 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

عجـــــــــایب هشت گانہ اَند...

آغــــــــوشِ "تـــــــــو"

هیچ بُعـــــــدی ندارد ..

واردش کــــــــــہ شوی ،

زمــــــان بی معنــــــــا میشـود...

بی آنکـہ نفـــــس بکشی روحـــــــــــَت تآزه می شود ..

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هنگامی که آوازه کوچت
بی محابا در دل شب می پیچد
سکوت
داغی است بر زبان سایه ها
باز هم یادت
شرری می شود بر قامت باران های اشک
این جا میان غم آباد تنهایی
به امید احیای خاطره ای متروک
روزها گریبان گیر آفتابم
و شب ها
دست به دامن مهتاب
نمی گویم فراموشم نکن هرگز
ولی گاهی به یاد آور
رفیقی را که میدانم نخواهی رفت از یادش....

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هنوز نیامده ؟
به روز نمی کنی ؟
باشد من برای تو شعر می نویسم

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

خوب شد که امدی
دلم خیلی برایت تنگ شده بود و میخواستم نگرانت شوم که شعاعت مرا گرم کرد

ANNA یکشنبه 2 بهمن 1390 ساعت 12:51 ب.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

سلام عزیزم
سرما خورده ام و به حرفت گوش داده ام و روشن کرده ام
خوبی عزیز دلم ؟
گاهی به او حسودیم می شود که خواهری مثل تو دارد
و هی به خودم نهیب می زنم
و به این نتیجه می رسم که تو هم خواهر مجازی و دوست ارزشمند منی

ANNA جمعه 30 دی 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

هنوز هم سکوت…

با دیدنت شده ام مات و مبهوت…

دستانت را میفشارم

تو مرا میبوسی و من تو را در آغوش خودم میفشارم

گرمای آغوش تو

سر میگذارم بر روی شانه های تو

سکوت را با صدای ترانه اشکهایم میشکنم

تو گوش میکنی و با من هم ترانه میشوی

ANNA جمعه 30 دی 1390 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

خوشحال باش که کارش طوری ست که می تواند جاهای دیگر از این کره ی خاکی را هم ببیند
و حتی قاره ی دیگر را
شاید به قول یکی
همیشه یک چیز مثبت هست که بخواهیم به ان توجه کنیم

ANNA جمعه 30 دی 1390 ساعت 12:15 ق.ظ http://www.lapeste.blogsky.com

سلام دختر خوب خورشید خانم
بانو جان
خدا شما را برای هم نگه دارد
و همیشه سالم و سرزنده باشید

f... پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 11:10 ب.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

fek nemikonam bshe b nabude kac adat kard.an k3sale natunestam

فکر کنم اشکالی در نظرات وبلاگت ایجاد شده چون من هر چی تلاش کردم نظر بدم موفق نشدم .... شعرت زیبا بود

باشماق پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 11:00 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

این عکس منو خیلی تو فکر برد یک بانوی تنها با یک ساک و جاده ی بی انتها
سنبل تنهایی
خیلی از آدما درسته که دور و ورشون ممکنه خیلی هم شلوغ باشه ولی در درون تنها هستن و این تنهایی براشون شادی نداره

رضا پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 09:59 ب.ظ http://vasetepeyvandha.blogsky.com

سلام و درود
سر بزنید و مایل بودید بگید تبادل لینک کنیم.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد