برای تو..

فقط برای توست .. هر چه نگاه دارم برای تماشای توست .. تابلوی نگاهم اما خالیست .. تو که بخواهی می نویسم .. تو که بخواهی .. .. .. پیله ام را سخت و سفت بسته ام .. خیالم از ورود همه خاطر جمع است جز تو .. دست من که نیست ..

نظرات 5 + ارسال نظر
باشماق پنج‌شنبه 11 آبان 1391 ساعت 02:36 ب.ظ

آنا
یا تو در را رویم کلوم کرده ای
و یا من نمی توانم برای دیدنت درب را باز کنم

باشماق پنج‌شنبه 11 آبان 1391 ساعت 02:32 ب.ظ

دهانی که باز شد برای گله از دوریت با بوسه ات برای همیشه بسته شد

باشماق چهارشنبه 10 آبان 1391 ساعت 01:31 ب.ظ http://bashmagh.blogsky.com

باشماق سلام
ادرسم رو اگه دوست داشتی از خورشید بگیر
من هستم
اما جوری که بودنم رو خودم هم حس نم یکنم !
آنا

dr Mashhadi سه‌شنبه 9 آبان 1391 ساعت 05:47 ب.ظ http://seda75.persianblog.ir

سلام.من نمی دونم این تو کیه که انقدر برات باارزشه!!او که بخواهی می نویسی و اگه نخواد نمی نویسی؟!!آخه چرا زندگی خودت رو فدای یه نفر دیگه یا یه چیز دیگه بکنی؟؟؟خوب برای دل خودت بنویس نه برای او...برای خودت باش نه برای اون...من هنوز نمی تونم مغز شما رو بخونم..نوشته هات برام جالبه...درکشون سخته..

عباس دوشنبه 8 آبان 1391 ساعت 10:55 ب.ظ http://abas.blogsky.com

دست من نیست .. دست توست ... چرا دست روی دست میگذاری ... تنها دلم به این خوش است که شاید دلت تکان بخورد و کاری کنی ... شاید ..........
به وبلاگ منم سر بزن شاید ازین حال و هوا بیرون بیای. ممنون میشم نظرم بزاری. منتظرتم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد